-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیوانه ی ترا هوس گشت باغ نیست در گلشنم مخوان که مرا این دماغ نیست
2 همکاسه چون شود بحریفان درد نوش آنرا که غیر پاره ی دل در ایاغ نیست
3 می سوزم و رقیب همان خنده می زند آتش هزار بار بر آن دل که داغ نیست
4 بر من چگونه سایه ی مهر افگند همای کاین استخوان سوخته در خورد زاغ نیست
5 من عاشقم مراست پریشانی همه معشوق را چه شد که حضور و فراغ نیست
6 روشن ترست مردن شبهای من ز روز با آنکه در خرابه ی تارم چراغ نیست
7 عاشق چه کسب فیض کند زین سیه دلان هنگامه ییست این که درو غیر لاغ نیست
8 زین انجمن فغانی دیوانه چون رود یک لاله چون برنگ تو در هیچ باغ نیست