دیوانه ی ترا هوس گشت از بابافغانی شیرازی غزل 94

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

دیوانه ی ترا هوس گشت باغ نیست

1 دیوانه ی ترا هوس گشت باغ نیست در گلشنم مخوان که مرا این دماغ نیست

2 همکاسه چون شود بحریفان درد نوش آنرا که غیر پاره ی دل در ایاغ نیست

3 می سوزم و رقیب همان خنده می زند آتش هزار بار بر آن دل که داغ نیست

4 بر من چگونه سایه ی مهر افگند همای کاین استخوان سوخته در خورد زاغ نیست

5 من عاشقم مراست پریشانی همه معشوق را چه شد که حضور و فراغ نیست

6 روشن ترست مردن شبهای من ز روز با آنکه در خرابه ی تارم چراغ نیست

7 عاشق چه کسب فیض کند زین سیه دلان هنگامه ییست این که درو غیر لاغ نیست

8 زین انجمن فغانی دیوانه چون رود یک لاله چون برنگ تو در هیچ باغ نیست

عکس نوشته
کامنت
comment