1 شوخی دیوانه آب از شبنم گل خورده است سبزه اش تاب از نسیم جعد سنبل خورده است
2 بیخودی گل می کند از ناله نی در دلم نیستان پنداری آب از چشم بلبل خورده است
1 یا جلوه مده فرشته ها را یا خام مکن برشته ها را
2 دهقانی برق اگر نباشد انبار کنند کشته ها را
1 سیرکن نو رسیده ما را وحشت آرمیده ما را
2 ای کبوتر دچار باز شوی دیده ای نور دیده ما را
1 گل گل شکفتی از می و افروختی مرا افروختی ز باده چها سوختی مرا
2 نه مست و نه خمار نه هجران و نه وصال حیرت گدازدم که چرا سوختی مرا