شوق رازی است که اظهار از اسیر شهرستانی غزل 473

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شوق رازی است که اظهار در آتش دارد

1 شوق رازی است که اظهار در آتش دارد عشق خاری است که در گلزار در آتش دارد

2 داغ حسنم که ندانسته سپند از خاشاک دل دیوانه و هشیار در آتش دارد

3 هر که پوشیده چو اخگر نظر از عالم برد شعله را دیده بیدار در آتش دارد

4 عالم از گرمی بازار دل آتشکده ای است عشق تنها نه خریدار در آتش دارد

5 نتوان سوخت برای دگران بی نسبت کامجو را دل بیعار در آتش دارد

6 خلقی از شوق تو در آتش هم می سوزند شمع پروانه و گل خار در آتش دارد

7 عشق تنها نه همین هستی ما سوزد اسیر خار از این بادیه بسیار در آتش دارد

عکس نوشته
کامنت
comment