1 کو زهر؟ که نام دوستکانیش نهم کو تیغ که آب زندگانیش نهم
2 کو زخم؟ که حکم آسمانیش نهم کو قتل که نزل آن جهانیش نهم
1 خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری
2 از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری
1 یارب آن خال بر آن لب چه خوش است بر هلالش نقط از شب چه خوش است
2 دهنش حلقهٔ تنگ زره است نقطه بر حلقهٔ مرکب چه خوش است
1 دل را ز دم تو دام روزی است وز صاف تو درد خام روزی است
2 از ساقی مجلس تو ما را از دور خیال جام روزی است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به