- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همنفسی به جان خرم قافله تتار کو؟ مردی ازان زمین کجا؟ گردی ازان دیار کو؟
2 جادوی او به خواب خوش غارت صبر می کند گریه شب رو مرا شورش کارزار کو؟
3 فایده ای نمی دهد داروی تلخ ناصحان این غم ناگوار را باده خوشگوار کو؟
4 من که سخن نمی کنم شادی بوستان کراست من که رقم نمی کشم رونق نوبهار کو؟
5 حادثه از هزار سو راه نشاط بسته است غمزده را طرب گهی جز سر کوی یار کو؟
6 چون سگ کهف در وفا سر به قدم نهاده ام فاقه کشم خبر کرا حمله کنم شکار کو؟
7 پر ز گلم مشام ها قوت امتیاز نی عشوه یأس می خورم حاصل انتظار کو؟
8 کس ننمود جرعه ای کز جگرم گزک نخواست خسته دردسر شدم باده بی خمار کو؟
9 هست ز گوشه لبی عیش مدامم آرزو زد می ناشتا دلم مستی پایدار کو؟
10 بخت «نظیری » از ازل حادثه زای آمده توشه عشرتش دهی راحت روزگار کو؟