خنک از میرزا آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 15

1 خنک آن فریبرز شاه مهان که باژش بدادند یکسر شهان

2 همه ملک ایران بدو شاد گشت به هر جای ویرانی آباد گشت

3 ز مصر و فلسطین و هاماوران فرستاده شد هدیه های گران

4 کیا لادن آن مرد باریو و بند که فردوسیش خوانده پولادوند

5 به آتوریا بد خدیو بزرگ پلیدی سگی جادویی پیر گرگ

6 فریبرز جنگید با شاه تور هنر عیب گردد چو برگشت هور

7 گرفتار شد اندر آن کارزار سرش را به حیله بریدند زار

8 چو گروی زره نام آن جنگ شد که بروی زهر سو جهان تنگ شد

9 نه اسب و نه جوشن نه تیغ و سلیح نبودی همه جز فسون و مزیح

10 همانا که گرسیوز این رزم بود که پنداشتندش دلیری عنود