- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساخت بغراقان به رسم عید بغراقانیی زهره آمد ز آسمان و میزند سرخوانیی
2 جبرئیل آمد به مهمان بار دیگر تا خلیل میکند عجل سمین را از کرم بریانیی
3 روز مهمانی است امروز الصلا جانهای پاک هین ز سرها کاسه زیبا در چنین مهمانیی
4 بانگ جوشاجوش آمد بامدادان مر مرا بوی خوش میآیدم از قلیه و بورانیی
5 میکشید آن بو مرا تا جانب مطبخ شدم مطبخی پرنور دیدم مطبخی نورانیی
6 گفتمش زان کفچهای تا نفس من ساکن شود گفت رو کاین نیست ای جان بهره انسانیی
7 چون منش الحاح کردم کفچه را زد بر سرم در سر و عقلم درآمد مستی و ویرانیی