اشک کواکب نگر چرخ غم اندود را از کلیم غزل 23

اشک کواکب نگر چرخ غم اندود را

1 اشک کواکب نگر چرخ غم اندود را گریه فراوان بود خانه پردود را

2 صبر گوارا کند هرچه ترا ناخوشست ساعتی از کف بنه آب گل آلود را

3 بی نمکیهای دهر کار بجائی رساند کاختر طالع کنم داغ نمکسود را

4 دور جمال تو شد، گوش بنظاره یافت مشکل اگر بشنود نغمه داود را

5 نیست بگیتی دو چیز جست و کم یافتم عاشق بیشکوه را آتش بی دود را

6 تارک ادبار ما، لایق آن گل نبود بر سر گردون زدیم کوکب مسعود را

7 هر که ببوی وفا بر سر دنیا نشست در ته دامن کشید آتش بی عود را

8 نقد دو عالم کلیم، بر سر دل ریختند شوری بختم ربود، داغ نمکسود را

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر