- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مدامت چهره گلگون از شراب لاله گون بادا ترا خوبی و ما را گرمی مهرت فزون بادا
2 زجامت جرعه یی کز لعل نوشین چاشنی گیرد گرفتاران دل را شعله ی داغ درون بادا
3 چو بگشایی لب از بهر سکون اضطراب من زلعلت هر تبسم سحر و هر گفتن فسون بادا
4 فغان و ناله ی من کز دل محزون برون آید بگوشت خوشتر از صوت و صدای ارغنون بادا
5 دلی کز حلقه ی زلف تو آزادی هوس دارد گرفتار بلا و بسته ی قید جنون بادا
6 نمیگویم که دل از خار خار غیر خالی کن همین گویم که خارت از دل غیری برون بادا
7 به عزم خانهٔ چشم فغانی چون قدم مانی دل روشن چراغ راه و شوقت رهنمون بادا