-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یکدمک پیش ما بیا بنشین تا بچندت جفا بود آئین
2 از غمت عاشقان دل شده را آه جانسوز و اشگ خونین بین
3 شاید ار رحم در دلت باشد کندت درد نالهای حزین
4 بنشین یک دم آتشی بنشان بنشان آتشی دمی بنشین
5 پرسشی گر کنی غریبی را کم نگردد ترا بدان تمکین
6 یکدمک یکدمک چه خواهد شد جان من جان من بپرس و به بین
7 زار و بیچاره در غمت چه کند بیدل و بیکسی غمین و حزین
8 کس شنیده است اینچنین ستمی یا کسی دیده است یار چنین
9 دشمن ار بیندم بگرید خون آه ازین دوستان دل سنگین
10 بیرخت گر بر آورم نفسی آتش افتد در آسمان و زمین
11 سردهم گر بکام دل آهی دود آهم رسد به علیین
12 جگر از راه دیده پی در پی میکند دست و دامنم رنگین
13 تا بنزد خودم بخوان بنواز یا سرم را ببر بخنجر کین
14 فیض از عشق اگر نداری دست بردت عشق تا بهشت برین