- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیامد به تخت کیی یزدگرد وز آن پس شنیدی که او هم چه کرد
2 نبد در سرش رای و فرهنگ و هش همی ساختندش مهان دست خوش
3 ازو گشت بر باد ملک عجم همان افسر خسرو و گاه جم
4 چو دادار باشد به کاری مرید همه مایه ی آن بیارد پدید
5 ازین پس سخن طرز دیگر بود زدستار و محراب و منبر بود
6 سخن گفت باید زتنزیل و وحی زمعروف و از منکر و امر و نهی
7 زقرآن و توحید و وعد و وعید زجنات عدن و عذاب شدید
8 ز قطران و تسنیم و ماه معین زخلد و زجوی می و انگبین
9 زطوبی و رضوان و غلمان و حور زاحیای اموات و نشر قبور
10 ز سلسال و از کوثر و سلسبیل ز کافور و از چشمه زنجبیل
11 زکفر وز ایمان و بیم و امید ز صور سرافیل و بعث جدید
12 سخن های پیغمبر هاشمی پر از خرمی ساخت روی زمی
13 یکی مشت از مردم باربار که شیر شتر خوردی و سوسمار
14 زاعجاز او تاج قیصر گرفت همه ملک کسری سراسر گرفت