-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا که دل ز تو غیر از جفا نمی خواهد سپند از آتش مهر و وفا نمی خواهد
2 چو من ببرم در آیم برای جا دادن تو برمخیز که پروانه جا نمی خواهد
3 بدام حادثه افتاده را ز عقل چه سود فتاد کور چو در چه عصا نمی خواهد
4 عجب که جوهر من رنگ عجز برتابد زبان تیغ امان از بلا نمی خواهد
5 فسردگی را بازار آنچنان گرمست که کاه روی دل از کهربا نمی خواهد
6 کرم ز بخل به، اما بخیل به ز کریم بخیل هرگز کس را گدا نمی خواهد
7 قبول عام ازین بیشتر نمی باشد که استخوان مرا هم هما نمی خواهد
8 کلیم سوخته عریان بیسروپائی است بسان شمع کلاه و قبا نمی خواهد