- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیشب بیاد روی تو ای رشک آفتاب شستم ز سیل اشگ من از دیده نقش خواب
2 تا صبحدم که جیب افق چاک زد شفق صدرنگ ریخت دل بخیال رخت بر آب
3 بنشسته ام میانه سیلاب خون که گر بینی گمان بری که حبابی است روی آب
4 شد مست دل غمزه ات آنسان که مستیش افزون بود ز نشئه یک خم شراب
5 چشمت بزیر چشمی با یک اشاره کرد در هر کجا دلی است طرفدار انقلاب
6 محروم شد ز روی تو زاهد، همیشه باد محروم ز آستین خطا دامن صواب
7 با خانه خرابه دل آنچه را که کرد چشمت، به کعبه آن نکند پیرو وهاب
8 افتاد طره بر سر مژگانت آگه است گنجشک اوفتاده بسر پنجه عقاب
9 از مهوشان شفق چو تو را انتخاب کرد تبریک گفت عارف از این حسن انتخاب