- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی تو دانی حالم ای جان چون بود دل خراب و دیده گریان چون بود
2 باچنین صبر و تحمل حال من کز تو دور افتادم ای جان چون بود
3 تن چو ازجان بازماند مرده ییست جان که دورافتد زجانان چون بود
4 آنکه سر بر زانوی وصل تو داشت زیر دست وپای هجران چون بود
5 تو(چو)خورشیدی و من چون ذره یی ذره بی خورشید تابان چون بود
6 تو گلستانی و من چون بلبلم حال بلبل بی گلستان چون بود
7 هجر و وصل تست چون موت و حیات این یکی دیدیم تا آن چون بود
8 درد هجرت راست درمان از وصال آزمودم درد و درمان چون بود
9 در درون سیف فرغانی غمت آتش اندر نی همی دان چون بود