بیا ساقی آن آب آتش از فضولی بغدادی ساقی نامه 2

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

بیا ساقی آن آب آتش مزاج

1 بیا ساقی آن آب آتش مزاج کزو جمله درد دارد علاج

2 بمن ده مده بیش ازین انتظار که دارم بسی درد سر از خمار

3 بیا ساقی آن آتش آب وش که هست آرزوی من درد کش

4 بده تا برویم بتوفیق او گشاید در گنج صد آرزو

5 بیا ساقی آن راح راحت فزای که هست از همه کار مشگل گشای

6 بمن ده ز من ساز غافل مرا بغم کار مگذار مشگل مرا

7 چو بک جام دادی من خسته را گشودی زبان فرو بسته را

8 بسر نشاه جام اول دوید زبان را زمان تکلم رسید

9 کنون بشنو از من که از گنج راز بروی تو خواهم دری کرد باز

عکس نوشته
کامنت
comment