- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا که جان من از داغ انتظار بسوخت دلم ز آتش هجرانت ای نگار بسوخت
2 قرار و صبر و دل و عقل بود مونس من کنون ز آتش شوق تو هر چهار بسوخت
3 بحال من منگر زانکه خاطرت سوزد از اینکه جان من خسته فکار بسوخت
4 مباد آنکه رسد دود غم بدامن گل ز عندلیب ستمکش اگر هزار بسوخت
5 ز دور چرخ ندانم چه طالع است مرا که کشت زار امیدم بنوبهار بسوخت
6 ز سوز سینه مجروح من نشد آگه مگر کسیکه چو من از فراق یار بسوخت
7 در این دیار من از بهر یار معتکفم وگرنه جان حسین اندرین دیار بسوخت