- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا کامروز بیرون از جهانم بیا کامروز من از خود نهانم
2 گرفتم دشنهای وز خود بریدم نه آن خود نه آن دیگرانم
3 غلط کردم نبریدم من از خود که این تدبیر بیمن کرد جانم
4 ندانم کآتش دل بر چه سان است که دیگر شکل می سوزد زبانم
5 به صد صورت بدیدم خویشتن را به هر صورت همیگفتم من آنم
6 همیگفتم مرا صد صورت آمد و یا صورت نیم من بینشانم
7 که صورتهای دل چون میهمانند که می آیند و من چون خانه بانم