- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا که ساز فرنگ از نوا بر افتاد است درون پردهٔ او نغمه نیست فریاد است
2 زمانه کهنه بتان را هزار بار آراست من از حرم نگذشتم که پخته بنیاد است
3 درفش ملت عثمانیان دوباره بلند چه گویمت که به تیموریان چه افتاد است
4 خوشا نصیب که خاک تو آرمید اینجا که این زمین ز طلسم فرنگ آزاد است
5 هزار مرتبه کابل نکوتر از دهلی است که آن عجوزه عروس هزار داماد است
6 درون دیده نگه دارم اشک خونین را که من فقیرم و این دولت خدا داد است
7 اگرچه پیر حرم ورد لااله دارد کجا نگاه که برنده تر ز پولاد است