- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آمده از خود بتنگ کو سردار فنا نوبت منصور رفت گشته کنون دور ما
2 تا نکنی ترک سرپای در این ره منه خود ره عشق است این هر قدمی صد بلا
3 موجهٔ طوفان عشق کشتی ما بشکند دست ضعیفان بگیر بهر خدا تا خدا
4 خضر رهی کو که ما عاجز و درماندهایم کعبه مقصود دور خار مغیلان به پا
5 از کف من برده دل آن بت پیمان گسل رشک بتان چو گل غیرت ترک خطا
6 کیش تو عاشق کشی مهر و وفا کار من از لب تو حرف تلخ وزلب من مرحبا
7 گرچه نکردی قدم رنج ببالین من لااقل از بعد مرگ بر سرخاکم بیا
8 سینهٔ اسرار را محرم اسرار ساز ای تو بزلف و برخ رهزن وهم رهنما