- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتگو صد رنگ ناکامی دماند از کامها وصل هم موهوم ماند از شبههٔ پیغامها
2 غیر دیر و کعبه هم صد جا تمنا میکند زندگی یک جامهوار و این همه احرامها
3 ریشهٔ نشو و نما از دانهٔ ما گل نکرد ماند چون حرف خموشی در طلسم کامها
4 قطرهٔ ما ناکجا سامان خودداری کند بحر هم از موج اینجا میشمارد گامها
5 گل کند در وحشت دردسر فرماندهی چون شرر از سنگ ریزد زین نگینها نامها
6 چون به آگاهی فتد کار، اهل دنیا ناقصند ورنه در تدبیر غفلت پختهاند این خامها
7 از نشان هستی ما سکه نامی بیش نیست صید ما حکم صدا دارد به گوش دامها
8 لاله و گل بس که لبریزند از صهبای رنگ در شکستن هم صدایی سر نزد زین جامها
9 از تپش آوارهها بیریشهٔ جرأت مباش در زمین ناتوانی گشتهاند آرامها
10 بیدل از آیینهٔ زنگار فرسودم مپرس داشتم صبحی که شد غارت نصیب شامها