-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درشتی از مزاج سختطینت کم نمیگردد کنی چندان که نرم الماس را مرهم نمیگردد
2 به تن زینتپرستان را گر از هستی نمیباشد سفالین کوزه زردار جام جم نمیگردد
3 ز اسباب جهان بگذر که گر عیسی است در گیتی به بند سوزنی تا هست صاحبدل نمیگردد
4 به غیر از زور بازوی قناعت در همه عالم کس دیگر حریف خواهش آدم نمیگردد
5 چه طرح میهمانی با جهان میافکنی؟ غافل سپهر بیمروت با کسی همدم نمیگردد
6 شبی میکرد خونم در دل و میگفت زاستغنا نه بیند این زمین تا شبنمی خرم نمیگردد
7 دگر چیزی است شرط آدمیت در جهان ورنه کسی از چشم و گوش و دست و پا آدم نمیگردد
8 میان عاشق و معشوق سرّی هست پنهانی بدین سرّ آنکه از سر نگذرد محرم نمیگردد
9 ز گردشهای چرخ واژگون قصاب دانستم که هرگز بر مراد هیچکس یک دم نمیگردد