🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی
ادیب الممالک فراهانی

ای بسته پس از ادیب الممالک فراهانی قصیده 90

قصیده 90 ام از 872 قصاید

ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27

1 ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش تا ساخته کار دو جهان از هنر خویش

2 حاجت بمه و مهر و سپهرت نبود زانک روشن شده چرخ تو ز شمس و قمر خویش

3 همواره ره داد بپیمایی از یراک چشم تو بود بر کرم دادگر خویش

4 بخشیده مظفر ملکت رایت منصور هم داده خدا بر تو لوای ظفر خویش

5 تو شاه نه ای لیک اگر نامه فرستی سوی ملکان از ملکات و سیر خویش

6 شاهان جهان یک سره سوی تو فرستند تاج و علم و تخت و نگین و کمر خویش

7 چون باد بهاری که چو در باغ خرامی بوم و بر آن تازه کنی از اثر خویش

8 آن گشن درختی تو که محروم نکردی کس را ز ظلال و ز نوال و ثمر خویش

9 برگ و بر تو توشه فضل است جهان را وز فضل و هنر ساخته ای برگ و بر خویش

10 آن میوه کز این شاخ برومند تو چیدی زردشت نه چید از ثمر کاشمر خویش

11 گر قاف نه ای از چه به اقبال گرفتی عنقای سعادت را در زیر پر خویش

12 ای خواجه چه از حال منت هیچ خبر نیست شاید که بسوی تو فرستم خبر خویش

13 از دوره ایام چه گویم که بما داشت دایم رمضان وار ربیع و صفر خویش

14 اینک رمضانش بمثل کاسه زهریست کاندر رگ جان ریخت پس از نیشتر خویش

15 مهمان تو بود این تن فرسوده که هر شب در ساغر دل ریخته اشگ بصر خویش

16 مهمان تو بود این دل آشفته که هر روز از خون جگر ساز کند ما حضر خویش

17 تا چند کشد باده ز اشگ بصر خود تا چند خورد طعمه ز خون جگر خویش

18 با روزه برد روز و بغم روزه گشاید دارد بسحر مائده ز آه سحر خویش

19 جز آه دل تافته و اشگ روان نیست او را بدو گیتی خبر از اشگ تر خویش

20 یک لمحه دلم شاد نکردی ز رخ خود یک لحظه تنم بار ندادی ببر خویش

21 نه خاطرم از رنج سفر نیک زدودی نه شاطر خود ساختیم در سفر خویش

22 از لعل روان بخش تو شادم که فراوان شیرین کندم کام ز شهد و شکر خویش

23 اما ز کف راد تو مأیوسم ازیراک بر بنده کرامت نکند سیم و زر خویش

24 گر زانکه من اندر نظر فضل تو خوارم این خار بروب از طرف رهگذر خویش

25 آزاد کن از بندگی خود دل ما را تا زود بگیریم ازین ورطه سر خویش

26 هر چند به راه تو زیانها همه سود است نفع است پشیمانی ما از ضرر خویش

27 القصه خداوندا گفتار رهی را بنیوش ز فضل و کرم بی شمر خویش

ادیب الممالک فراهانی از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش قصیده 90 ام از 872 قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش

شاعر شعر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش چه کسی است ؟

شاعر شعر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش ادیب الممالک فراهانی می باشد.

شعر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش چیست ؟

قالب شعر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش قصیده است

سبک شعر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش چیست ؟

سبک شعر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش سبک نوین است

مضمون اصلی شعر ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ادیب الممالک فراهانی

ای بسته پس از ادیب الممالک فراهانی قصیده 90

قصیده 90 ام از 872 قصاید
بنر