- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پنجه با ساعد سیمین که نیندازی به با توانای معربد نکنی بازی به
2 چون دلش دادی و مهرش ستدی چاره نماند اگر او با تو نسازد تو در او سازی به
3 جز غم یار مخور تا غم کارت بخورد تو که با مصلحت خویش نپردازی به
4 سپر صبر تحمل نکند تیر فراق با کمان ابرو اگر جنگ نیاغازی به
5 با چنین یار که ما عقد محبت بستیم گر همه مایه زیان میکند انبازی به
6 بنده را بر خط فرمان خداوند امور سر تسلیم نهادن ز سرافرازی به
7 گر چو چنگم بزنی پیش تو سر برنکنم این چنین یار وفادار که بنوازی به
8 هیچ شک نیست به تیر اجل ای یار عزیز که من از پای درآیم چو تو اندازی به
9 مجلس ما دگر امروز به بستان ماند مطرب از بلبل عاشق به خوش آوازی به
10 گوش بر ناله مطرب کن و بلبل بگذار که نگوید سخن از سعدی شیرازی به