-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشق چو گفتیش که برو زود میرود نازم به خواجگی غضبآلود میرود
2 امشب به بزم دوست کسی نام ما نبرد گویی سخن ز طالع مسعود میرود
3 از نامهام مرنج که آخر شدهست کار شمع خموشم و ز سرم دود میرود
4 شادم به بزم وعظ که رامش اگر چه نیست باری حدیث چنگ و نی و عود میرود
5 فردوس جوی عمر به وسواس داده را سرمایه نیز در هوس سود میرود
6 نخوت نگر که می خلد اندر دلش ز رشک حرفی که در پرستش معبود میرود
7 ما هم به لاغ و لابه تسلی شویم کاش نادان ز بزم دوست چه خشنود میرود
8 رشک وفا نگر که به دعویگه رضا هرکس چگونه در پی مقصود میرود
9 فرزند زیر تیغ پدر مینهد گلو گر خود پدر در آتش نمرود میرود
10 غالب خوش است فرصت موهوم و فکر عیش تاری که نیست در سر این پود میرود