- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چوفرخ گهر جعفر بن عقیل بدید آن که پور برادر قتیل
2 زخشم آمدش دل چو دریابه جوش زداغ برادر پسر زد خروش
3 به فرمان شه سوی پیگار تاخت همه رزمگه پر تن کشته ساخت
4 سوار و پیاده بسی کرد پست سپس خود هم ازاین جهان رخت بست
5 برادر یکی عبدرحمن به نام بد اورا که بر چرخ گردی لگام
6 پس از وی به خونخواهی آمد برون همی تیغ و بازو نمود آزمون
7 از آن ناکسان چون گروهی بکشت خود افتاد از پا ز زخم درشت
8 دوکوشنده شیراز کنام یلی یکی بود موسی و دیگر علی
9 که بدشان عقیل سرافراز باب نمودند در جنگ جستن شتاب
10 چو کردند رنگین به خون تیغ و چنگ به گیتی نکردند لختی درنگ
11 شتابان برفتند سوی بهشت زبیداد آن لشگر بدسرشت