-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چاک از جیبم به دامان میرود تا چه بر چاک از گریبان میرود
2 جوهر طبعم درخشانست لیک روزم اندر ابر پنهان میرود
3 گر بود مشکل مرنج ای دل که کار چون رود از دست آسان میرود
4 جز سخن کفری و ایمانی کجاست؟ خود سخن در کفر و ایمان میرود
5 هر شمیمی را مشامی درخور است بوی پیراهن به کنعان میرود
6 آید و از ذوق نشناسم که کیست تا رود پنداشتی جان میرود
7 میبرد اما نه یک جا میبرد میرود اما پریشان میرود
8 هرکه بیند در رهش گوید همی قبلهٔ آتشپرستان میرود
9 اول ماه است و از شرم تو ماه آخر شب از شبستان میرود
10 بگذر از دشمن دلش سخت است سخت آبروی تیر و پیکان میرود
11 کیست تا گوید بدان ایواننشین آنچه بر غالب ز دربان میرود؟