- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو زین باغ طاووس زرین پر برون شد به شام از حد باختر
2 غزالان مشکین به باغ آمدند همه چشمها چون چراغ آمدند
3 سه لشکر برابر فرود آمدند برآمد خروش طلایه بلند
4 بفرمود ارژنگ تا تخت زر نهادند و گردان پرخواشجوز
5 همه یکسره پیش شاه آمدند کمر بر میان با کلاه آمدند
6 سپهدار آمد به نزدیک شاه شه ارژنگ برخواست از روی گاه
7 ببوسید چشم و سر نامور برو بر فشاندند زرو گهر
8 به گنجور گفت آنکه گفتم بیار بنه آن بر نامور شهریار
9 برفت و بیاورد گنجور شاه نهادند بر پهلوان سپاه
10 نخستین یکی جام گوهر بکار بیاورد پیش یل نامدار
11 ز گوهر مرصع مر آن جام زر نهادند گردان پر خواشخور
12 دویم نیز در پیش آن نامدار یکی آئینه پاک و صاف از غبار