- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو شب روز شد بامداد پگاه بفرمود تا بازگردد سپاه
2 بیامد دو رخساره همرنگ نی چو شب تیره گشت اندر آمد بری
3 یکی نامه بنوشت نزد پسر که کژی به باغ اندر آورد بر
4 چنان شد ز بالین ما اردشیر کزان سان نجست از کمان ایچ تیر
5 سوی پارس آمد بجویش نهان مگوی این سخن با کسی در جهان