- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو خورشید سحر پیدا نگاهی می توان کردن همین خاک سیه را جلوه گاهی میتوان کردن
2 نگاه خویش را از نوک سوزن تیز تر گردان چو جوهر در دل آئینه راهی میتوان کردن
3 درین گلشن که بر مرغ چمن راه فغان تنگ است بانداز گشود غنچه آهی می توان کردن
4 نه این عالم حجاب او را نه آن عالم نقاب او را اگر تاب نظر داری نگاهی میتوان کردن
5 « تو در زیر درختان همچو طفلان آشیان بینی» به پرواز آکه صید مهر و ماهی میتوان کردن