- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو دیدم خوار خود را از در آن بیوفا رفتم رسد روزی که قدر من بداند حالیا رفتم
2 بر آن بودم که در راه وفایش عمرها باشم چو میدیدم که ازحد میبرد جور و جفا رفتم
3 دلم گر آید از کویش برون آگه کنید او را که گر خواهد مرا من جانب شهر وفا رفتم
4 شدم سویش به تکلیف کسان اما پشیمانم نمیبایست رفتن سوی او دیگر چرا رفتم
5 ز من عشقی بگو دیوانگان عشق را وحشی که من زنجیر کردم پاره در دارالشفا رفتم