- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو روی خوب تو خورشید آسمان هم نیست بقّد و قامت تو سر و بوستان هم نیست
2 ببوی آنکه برنگ رخ تو گردد گل بسی تکلّفها کرد و آنچنان هم نیست
3 بجان ز لعل تو بوسی خریدم و دانم که گر نباشد سودی درین زیان هم نیست
4 دو دست من ز میانت چه طرف بر بندد ترا چوبا کمر آن نیز در میان هم نیست
5 امید بوس و کنار از تو شد بریده از آنک بدیدنی ز تو قانع شدیم و آن هم نیست
6 کم از دهان تو باشد مرا ز لذّت وصل که نیم چندان روزی از آن دهدن هم نیست
7 بداده ام دل و جان تا همی خورم غم تو که در هوای تو غم نیز رایگان هم نیست
8 بنیکویی و شگرفیّ تو ببانک بلند نه در سپاهان، کاندر همه جهان هم نیست
9 گرفتم آنکه دلت راست نیست با چاکر لطافتی بدروغ از سر زبان هم نیست؟