اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی
اسیر شهرستانی

چو آیینه در دل گدازم نفس از اسیر شهرستانی غزل 20

غزل 20 ام از 1204 غزلیات

چو آیینه در دل گدازم نفس را

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

1 چو آیینه در دل گدازم نفس را شکستن مبادا طلسم قفس را

2 نه بلبل نه پروانه این جذبه دارد دهد بال پرواز من خار و خس را

3 به یاد تو پیمانه بخشم هوا را به بوی تو گلدسته بندم هوس را

4 دچارم نشد ناله وگریه گاهی که سازم پریشان دماغ جرس را

5 مرا زور می بس نیندیشم از کس بگیرم قدح را ببندم عسس را

6 زداغش چه آیین که در دل نبستم چراغان کنم تا گلستان قفس را

7 ز ویرانی آبادتر خانه عشق نسیمی کند شهر بند هوس را

8 اسیر محبت مرا می شناسد ندانسته ام کم ز خود هیچکس را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو آیینه در دل گدازم نفس را

شاعر شعر چو آیینه در دل گدازم نفس را چه کسی است ؟

شاعر شعر چو آیینه در دل گدازم نفس را اسیر شهرستانی می باشد.

شعر چو آیینه در دل گدازم نفس را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر چو آیینه در دل گدازم نفس را چیست ؟

قالب شعر چو آیینه در دل گدازم نفس را غزل است

مضمون اصلی شعر چو آیینه در دل گدازم نفس را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر