1 چو کوبی پای و چون گیری پیاله تنت از لطف گردد همچو جانت
2 چنان گردی و پیچانی میان را ندارد استخوان گویی میانت
3 ز می گر چه تهی باشد پیاله نماید پر می از عکس رخانت
1 از کفر کشد زریر شیبانی کین آباد کند زریر شیبانی دین
2 بر چرخ نهد زریر شیبانی زین این مرتبت زریر شیبانی بین
1 تا چرخ مرا به چنگ عشق تو سپرد شمع طربم ز باد اندوه بمرد
2 ای گردن رامش مرا کوفته خورد در حسرت تو عمر به سر خواهم برد
1 چشم تو چو فتنه جهان سوزانست مژگانت چو نوک تیر دلدوزانست
2 زلفینت به رنگ روز بر روزانست عذر تو چو توبه بدآموزانست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به