🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش از دهلوی دیوان اشعار 11

دیوان اشعار 11 ام از 2198 خسرو و شیرین

چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33

1 چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش چنان خورشید اندر سایهٔ خویش

2 به تاج و تخت دادش سرفرازی کمر در بست در مهان نوازی

3 پس از چندی به خویشی مژده دادش به دامادی کله بر سر نهادش

4 ز قد مریمش نخلی ببر داد وزان نخل ترش خرمای تر داد

5 چو دریا لشکری دادش فرا پیش که بنشاند غبار دشمن خویش

6 خبر بردند بر بهرام سر کش که خسرو می‌رسد چون کوه آتش

7 دو لشکر روی در رو باز خوردند به کوشش بازوی کین باز کردند

8 سنان جاسوسی دلها نموده زبانی داده و جانی ربوده

9 ز تیر اندازی زنبورک از دور مشبک سینه‌ها چون خان زنبور

10 نی ناوک نوای زار می‌کرد نوای او به دلها کار می‌کرد

11 خدنگ از سینه دل می‌کرد غارت کمان می‌کردش از ابرو اشارت

12 باستقبال مرگ از تیغ خوردن همی شد پای کوبان سر ز گردن

13 جگرها از بلارک چاک می‌شد به گردون بانگ چاکا چاک می‌شد

14 به گرمی تو سنان چون برق گشته میان آب و آتش غرق گشته

15 شده خسرو به کین جوشانتر از نیل چو کوه آهنین بر کوههٔ پیل

16 به پیرامن بزرگان سپاهش ز چشم بد به آهن بسته راهش

17 بزرگ امید با رای فلک تاب نهاده چشم در چشم سطرلاب

18 چو طالع را زمانی دید فرخ به پیل شاه کرد از فرخی رخ

19 به شه گفتا که دولت را ثباتست بران پیلت که دشمن پیلماتست

20 روان شد پیل شه با سرفرازی به یک شه پیل برد از خصم بازی

21 چو خود را در تزلزل دید بهرام به برد آن زلزله از جانش آرام

22 گریزان می‌شد و خسرو به دنبال رونده سرکش و جوینده قتال

23 مخالف گشت روزی قوت باد همه کشتی زره یک جانب افتاد

24 بدینسان تا رسید از جنبش تیز به انطاکیه در سر حد پرویز

25 خبر بر شاه رفت از معبر آب که روزی بر درامد زود بشتاب

26 طلبکاران روان گشتند دل شاد به سوی گنج باد آورد چون باد

27 ز در یا بر کشیدند آن خزینه چو لولو ز آب و باده ز ابگینه

28 ملک بنشست روزی خرم و شاد به بخشش گنج باد اور بگشاد

29 سخن گویان سخن را تازه کردند ثناها را بلند آوازه کردند

30 فراوان ریخت از لولوی منشور به دامان بزرگ امید و شاپور

31 نوا سازی که بودش بار بد نام نوائی ساخت آن روز آبگین فام

32 نهاد از زخمه چون برزد تمامش نوای گنج باد آورد نامش

33 چو در مجلس نوازش کردش از عود براورد از دماغ عاشقان دود

امیرخسرو دهلوی از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش دیوان اشعار 11 ام از 2198 خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی می باشد
شعر قالب : دیوان اشعار سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش

شاعر شعر چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش چه کسی است ؟

شاعر شعر چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش چیست ؟

قالب شعر چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش دیوان اشعار است

سبک شعر چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش چیست ؟

سبک شعر چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
امیرخسرو دهلوی

چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش از دهلوی دیوان اشعار 11

دیوان اشعار 11 ام از 2198 خسرو و شیرین
بنر