🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سلطان ولد

سلطان ولد

سلطان ولد
سلطان ولد

هم چو شیطان بد از ازل کافر از سلطان ولد ولدنامه 66

ولدنامه 66 ام از 171 ولدنامه

هم چو شیطان بد از ازل کافر

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48

1 هم چو شیطان بد از ازل کافر زان نگردید اول و آخر

2 مرغ کز مادرش سیاه آمد از قدم کافر و تباه آمد

3 گر شود از گچ و ز دوغ سپید آن بود عرایه چو گل بربید

4 آبهای اجل برد زو آن تا که گردد سیاه چون زاغان

5 وانکه جانش بد از ازل اسپید زاده بود از شعاع آن خورشید

6 از گنه ار شود چو زاغ سیاه جان پاکش شود ز جرم تباه

7 برود زاب توبه آن سیهی پاک گردد نماندش تبهی

8 هرکه آمد سفید مادر زاد عاقبت زین بلا شود آزاد

9 چون بدیها نبود لایق او گنه و جرمها مطابق او

10 باز گردد چنانکه بود اول نکند اندر او گناه عمل

11 گر بیابد صلیب زر شخصی گر بود متقی و بی نقصی

12 بهر نقش بدش نیندازد بل برد در وثاق و بگدازد

13 تا رود نقش ناپسند از زر زانکه بر خیر عاریه است آن شر

14 نقش شر بود عاریه برخاست خیر اصلی چنانکه بد برجاست

15 نقش بد چون بر او نبود اصلی رود آن چونکه خوبود اصلی

16 ذات از اصل چون بود نیکو عاقبت کار او شود نیکو

17 رابعه نی که بود در بد کار گشت آخر ز زمرۀ احرار

18 نی که اول فضیل بود فضول رهزن و بی حفاظ همچون غول

19 آخر کار متقی شد او گشت بیدار و رفت از او آن خو

20 گشت از سلک اولیای کبار همچو او بوده در جهان بسیار

21 نامشان گر برم دراز شود در مقصود از آن فراز شود

22 فوت گردد معانی دیگر نرسد تان از آن علوم خبر

23 فهم کن رمز اگر خردمندی بند بگشا ز دل چه دربندی

24 سوی ظاهر مرو چو نادانان سوی باطن رو ار تو داری آ ن

25 گر چه بر زر گل سیاه بود نقد زر کی از آن تباه شود

26 ور شود مس زشت زر اندود مخر آن را که نیست در وی سود

27 زر نماند بر او چو عاریه است مس تنها بماند اندر دست

28 لیک صراف هر دو را از دور بشناسد چو نیست زو مستور

29 مس و زر را شناسد آن دانا همچو روز است پیش او پیدا

30 تا نگردی غلط برنگ برون بین که در رنگها چه شد مدفون

31 نی که در دور خویش بر صیصا بود بی مثل در صلاح و تقی

32 چون نبود آن تقاش مادرزاد هر چه او کرده بود رفت بباد

33 عاقبت همچو مرغ آن خود کام بسته شد بهر دانه ای در دام

34 گشت زانی و قاتل و بد نام رفت دینش بماند دشمن کام

35 هر میسر لما خلق آمد جز بمیسور خود نیارامد

36 نی که ابلیس بر فلک ز قدم از ملائک فزون بد او بقدم

37 داشت بر آسمان ولایت ها کرده املاک از او روایت ها

38 پیش املاک همچو شاگردان او چو استاد فایق و همه دان

39 بود استاد بر سما نامش نعمت آمد ز حق سرانجامش

40 چونکه گوهر نداشت جان بدش دست نگرفت علم و هم خر د ش

41 در نبی حق ز کافرانش خواند وز بلندیش سوی پستی راند

42 ظاهراً گر چه او مسلمان بود باطناً بی حضور و ایمان بود

43 بود از اصل کافر و مردود آخر کار حق ورا بنمود

44 که چه بود از ازل نهاد بدش وز چه رو کرد از ان جناب ردش

45 گشت سر نهان او پیدا پیش خرد و بزرگ شد رسوا

46 نیک و بد بیگمان در آخر کار آشکارا شوند روز شمار

47 این سخن را کران نخواهد بود قصۀ شه حسام دین گو زود

48

سلطان ولد از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر هم چو شیطان بد از ازل کافر ولدنامه 66 ام از 171 ولدنامه سلطان ولد می باشد
شعر قالب : ولدنامه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر هم چو شیطان بد از ازل کافر

شاعر شعر هم چو شیطان بد از ازل کافر چه کسی است ؟

شاعر شعر هم چو شیطان بد از ازل کافر سلطان ولد می باشد.

شعر هم چو شیطان بد از ازل کافر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر هم چو شیطان بد از ازل کافر چیست ؟

قالب شعر هم چو شیطان بد از ازل کافر ولدنامه است

سبک شعر هم چو شیطان بد از ازل کافر چیست ؟

سبک شعر هم چو شیطان بد از ازل کافر سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر هم چو شیطان بد از ازل کافر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
سلطان ولد

هم چو شیطان بد از ازل کافر از سلطان ولد ولدنامه 66

ولدنامه 66 ام از 171 ولدنامه
بنر