- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو نیست راه برون آمدن ز میدانت ضرورتست چو گوی احتمال چوگانت
2 به راستی که نخواهم بریدن از تو امید به دوستی که نخواهم شکست پیمانت
3 گرم هلاک پسندی ورم بقا بخشی به هر چه حکم کنی نافذست فرمانت
4 اگر تو عید همایون به عهد بازآیی بخیلم ار نکنم خویشتن به قربانت
5 مه دوهفته ندارد فروغ چندانی که آفتاب که میتابد از گریبانت
6 اگر نه سرو که طوبی برآمدی در باغ خجل شدی چو بدیدی قد خرامانت
7 نظر به روی تو صاحب دلی نیندازد که بیدلش نکند چشمهای فتانت
8 غلام همت شنگولیان و رندانم نه زاهدان که نظر میکنند پنهانت
9 بیا و گر همه بد کردهای که نیکت باد دعای نیکان از چشم بد نگهبانت
10 به خاک پات که گر سر فدا کند سعدی مقصرست هنوز از ادای احسانت