- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو پادشاه در عالم گدای حضرت اوست گدای حضرت او باش و پادشاهی کن
2 چو در طریق مروت موافقت شرط است مکن مخالفت او و هر چه خواهی کن
3 به نزد اهل ارادت ، توئی مناهی تو است رضای او طلب و توبه از مناهی کن
4 اگر امید نداری به صبح روز وصال می شبانه خورد و خواب صبحگاهی کن
5 در آ به خلوت دیده چه نور خوش می بین وطن چو مردمک دیده در سیاهی کن
6 به چشم ما نظری کن که نور او بینی نظر به دیدهٔ این مظهر الهی کن
7 مباش بندهٔ دنیا بیا و چون سید بکوش و سلطنت از ماه تا به ماهی کن