- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو دانستم که گردندهست عالم نیاید مرد را بنیاد محکم
2 پس آن بهتر که ما در وی مقیمیم شبان و روز با هم مست و خرم
3 مرا زان چه که چونان گفت ابلیس مرا زان چه که چونین کرد آدم
4 تو گویی می مخور من می خورم می تو گویی کم مزن من میزنم کم
5 فتادی تو به کعبه من به خاور الا تا چند ازین دوری و درهم
6 من و خورشید و معشوق و می لعل تو و رکن و مقام و آب زمزم
7 ترا کردم مسلم کوثر و خلد مسلم کن مرا باری جهنم
8 به فردوس از چه طاعت شد سگ کهف به دوزخ از چه عصیان رفت بلعم
9 تو گر هستی چو بلعم در عبادت من آخر از سگی کمتر نیم هم
10 سرانجام من و تو روز محشر ندانم چون بود والله اعلم
11 سخنگویی تو همواره ز اسلام همه اسلام تو صلوات و سلم
12 زدن در کوی معنی دم نیاری همه پیراهن دعوی زنی دم