چو مجلس وکلا از ادیب الممالک فراهانی غزل 48

ادیب الممالک فراهانی

آثار ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

چو مجلس وکلا را ملک مؤسس شد

1 چو مجلس وکلا را ملک مؤسس شد ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

2 عنایت شه و بخشایش ولیعهدش دل رمیده ما را انیس و مونس شد

3 ز فخر طعنه بمینو زند بهارستان که طاق ابروی یار منش مهندس شد

4 درین چمن قد رعنای سرو و چهره گل فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

5 اساس دولت مشروطه کرد معجزه که علم بیخبر افتاد و عقل بیحس شد

6 پس اینکرامت مجلس که عامی اندر صف بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد

7 بروزنامه «مجلس » دبیر گشته «ادیب » گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد

8 ترنج زر، شده، گوی مسین ملت از آنک قبول دولتیان کیمیای این مس شد

9 بشوی دامن و در «مجلس » اندرا ای شیخ که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد

10 کسی که ساغر رحمت ز دست داد گرفت به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد

11 ز بانک ملت امیری متاز در پی گنج چرا که حافظ از اینراه رفت و مفلس شد

عکس نوشته
کامنت
comment