جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

چو از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 487

غزل 487 ام از 6329 غزلیات

چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات

1 چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات به هر که قدر تو دانست می‌دهند برات

2 هلال وار ز راه دراز می‌آیند برای کارگزاری ز قاضی الحاجات

3 به مفلسان که ز بازارشان نصیبی نیست ز مخزن زر سلطان همی‌کشند زکات

4 پی گشادن درهای بسته می‌آیند گرفته زیر بغل‌ها کلیدهای نجات

5 به دست هر جان زنبیل زفت می‌آید شنیده بانگ تعالو لتأخذوا الصدقات

6 بیا بیا گذری کن ببین زکات ملک به طور موسی عمران و غلغل میقات

7 دریده پهلوی همیان از آن زر بسیار دریده قوصره‌هاشان ز بار قند و نبات

8 ز خرمن دو جهان مور خود چه تاند برد خمش کن و بنشین دور و می‌شنو صلوات

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات

شاعر شعر چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات چه کسی است ؟

شاعر شعر چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات چیست ؟

قالب شعر چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات غزل است

مضمون اصلی شعر چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر