-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو طفلان پیشهای جز گریه در عالم نمیدانم نمیداند کسی درد مرا من هم نمیدانم
2 به وحشت بس که معتادم ز خود هم کردهام نفرت طریق الفت جنس بنیآدم نمیدانم
3 غم دل با که گویم راز دل پیش که بگشایم ز غم مردم چه سازم چارهٔ این غم نمیدانم
4 نیم آگه ز خود تا کی غمم پرسی دلم جویی چه میگویی چه میجویی تو ای همدم نمیدانم
5 خیال خرمی هرگز نگردانیدهام در دل دل کس در جهان چون میشود خرم نمیدانم
6 غمم بیش از همه قدر همه پیش تو بیش از من چه باشد موجب تقدیر بیش و کم نمیدانم
7 فضولی بر پریشانی حالم گر سبب پرسی نمیگویم جوابی زآنکه می دانم نمیدانم