چو طفلان پیشه‌ای جز گریه از فضولی بغدادی غزل 310

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

چو طفلان پیشه‌ای جز گریه در عالم نمی‌دانم

1 چو طفلان پیشه‌ای جز گریه در عالم نمی‌دانم نمی‌داند کسی درد مرا من هم نمی‌دانم

2 به وحشت بس که معتادم ز خود هم کرده‌ام نفرت طریق الفت جنس بنی‌آدم نمی‌دانم

3 غم دل با که گویم راز دل پیش که بگشایم ز غم مردم چه سازم چارهٔ این غم نمی‌دانم

4 نیم آگه ز خود تا کی غمم پرسی دلم جویی چه می‌گویی چه می‌جویی تو ای همدم نمی‌دانم

5 خیال خرمی هرگز نگردانیده‌ام در دل دل کس در جهان چون می‌شود خرم نمی‌دانم

6 غمم بیش از همه قدر همه پیش تو بیش از من چه باشد موجب تقدیر بیش و کم نمی‌دانم

7 فضولی بر پریشانی حالم گر سبب پرسی نمی‌گویم جوابی زآنکه می دانم نمی‌دانم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر