- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو اسکندر بزاری در زمین خفت حکیمی بر سر خاکش چنین گفت
2 که شاها تو سفر بسیار کردی ولیکن نه چنین کین بار کردی
3 بسی گِرد جهان گشتی چو افلاک کنون گشتی تو از گشت جهان پاک
4 چرا چون میشدی میآمدی تو چرا میآمدی چون میشدی تو
5 نه ازگنج آگهی اینجا که هستی نه آگه تا که آنجا میفرستی
6 چرا بایست چندین بند آخر ازین آمد شدن تا چند آخر