- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خطش چو بنام من از خامه برون آید بس نکته ی دلسوزی کز نامه برون آید
2 آنروز که در مکتب دیدم سبقش گفتم کاین طفل گرانمایه علامه برون آید
3 ننوشته سلام ایدل بهر چه کشی خود را بگذار که حرفی چند از خامه برون آید
4 دندان بجگر دارم باشد که ازین مجلس بخش من کم روزی یک شامه برون آید
5 ای آنکه نظر داری عمری بزلال خضر میباش که سرو من از خانه برون آید
6 دانم که دهد تسکین یک روز فغانی را هرچند که آن بدخو خود کامه برون آید