- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو زلف خویشتن ناگه برآشفت بتندید و در آن آشفتگی گفت
2 بدان رنجور بی درمان بگوئید بدان مجنون بیسامان بگوئید
3 چو سودا داری ای دیوانه در سر ز سر سودای ما بگذار و بگذر
4 نه کار تست این نیرنگ سازی سر خود گیر تا سر در نبازی
5 کجا یابی ز وصلم روشنائی پری با دیو کی کرد آشنائی
6 گدائی با شهی همدوش کی شد گیا با سرو هم آغوش کی شد
7 توئی پروانه من شمع دل افروز کجا بر شمع شد پروانه دلسوز
8 دلت گر ماجرای عشق ورزد درونت گر هوای عشق ورزد