- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو محو عشق شدی رهنما چه میجویی به بحر غوطه زدی ناخدا چه میجویی
2 متاع خانه آیینه حیرت است اینجا تو دیگر از دل بیمدعا چه میجویی
3 عصا ز دست تو انگشت رهنما دارد توگرنهکوردلی از عصا چه میجویی
4 جز اینکه خرد کند حرص استخوان ترا دگر ز سایهٔ بال هما چه میجویی
5 به سینه تانفسی هستدل پریشان است رفوی جیب سحر از هوا چه میجویی
6 سر نیاز ضعیفان غرور سامان نیست به غیر سجده ز مشتی گیا چه میجویی
7 صفای دل نپسندد غبار آرایش به دست آینه رنگ حنا چه میجویی
8 ز حرص، دیدهٔ احباب حلقهٔ دام است نم مروت ازین چشمها چه میجویی
9 چو شمع خاک شدم در سراغ خویش اما کسی نگفت که در زیر پا چه میجویی
10 ز آفتاب طلب شبنم هوا شدهایم دل رمیدهٔ ما را زما چه میجویی
11 بجز غبار ندارد تپیدن نفست ز تار سوخته بیدل صدا چه میجویی