1 چو ترسی در دل کودک مکان کرد ببالد هر چه بالاتر رود مرد
2 نبینی تو که بر نورس چناری نگارد کس به چاقو یادگاری
3 ببالد، پوست آرد، پوست ریزد ولی آن نقش از وی برنخیزد
1 ای عجب این خلق را هر دم دگرسان حالتی است گاه زیبا، گاه زشت، الحق که انسان آیتی است
2 اندرین کشور تبه گشت آسمانی گوهرم لعل را کی در دل کوه بدخشان قیمتی است
1 سخن بزرگ شود، چون درست باشد و راست کس ار بزرک شد از گفته بزرگ، رواست
2 چه جد، چه هزل، درآید به آزمایش کج هرآن سخن که نه پیوست با معانی راست
1 دل من خواهی ای ترک و ندانی که خطاست از چو من عاشق دلباخته جان باید خواست
2 دل من خواهی و پاداش مرا بوسه دهی هرکه زینسان دل من خواهد بدهم که رواست