- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو جان خیال لبش در درون بگرداند درون پرده دلم را به خون بگرداند
2 اگر چه عقل به تدبیر میکشد دل را فسون چشم تواش با فنون بگرداند
3 خرد که موی شکافد به فن و دانش و هوش قضای سابق و تقدیر چون بگرداند
4 طبیب درد سر خود همی دهد هیهات که با دوار دماغ این جنون بگرداند
5 چو شاهدی به رخت عشق از فسانه نباخت چگونه رخ ز غمت با فسون بگرداند