نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری
نظیری نیشابوری

چو نیست حد که به بالین از نظیری نیشابوری غزل 149

غزل 149 ام از 764 غزلیات

چو نیست حد که به بالین نهیم سر گستاخ

1 چو نیست حد که به بالین نهیم سر گستاخ چه سود از حرم امن و خوابگاه فراخ

2 هزار جا ز برون می زنند طبل رحیل هنوز رخت ز ایوان کسی نبرده به کاخ

3 نشسته نغمه سرایان به هم چه دانستیم که سنگ تفرقه مان بر پرانداز سر شاخ

4 ز دام و دانه صیاد مرغ می نالید خبر نداشت که بر سیخ می کشد طباخ

5 غبار لشکر یأجوج غم، جهان بگرفت که گفت سد سکندر نمی شود سوراخ

6 به هیچ حیله ز پیش اجل خلاصی نیست ز گرگ اگر بجهی پوست می کند سلاخ

7 چنان رسید جراحت به دل که دیده ندید ز زخم حادثه، ناگهان «نظیری » آخ

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو نیست حد که به بالین نهیم سر گستاخ

شاعر شعر چو نیست حد که به بالین نهیم سر گستاخ چه کسی است ؟

شاعر شعر چو نیست حد که به بالین نهیم سر گستاخ نظیری نیشابوری می باشد.

شعر چو نیست حد که به بالین نهیم سر گستاخ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر چو نیست حد که به بالین نهیم سر گستاخ چیست ؟

قالب شعر چو نیست حد که به بالین نهیم سر گستاخ غزل است

مضمون اصلی شعر چو نیست حد که به بالین نهیم سر گستاخ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر