-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو نیست قدر وفا طاقت جفا عبث است ادب به کار نمی آید و حیا عبث است
2 بهار عمر خزان کردم و ندانستم که عهد با گل و پیوند با صبا عبث است
3 کسی به این همه بیگانگی چه چاره کند گرفتم اینکه شدم با تو آشنا عبث است
4 دلی به یاد تو خوش می کنیم و می دانیم که رام کس نشوی آرزوی ما عبث است
5 زبان نفهم وفایی! چه می توان گفتن ز بیزبانیم اظهار مدعا عبث است
6 خبر زآتش پنهان ما نداری حیف گداختن به وفای تو بیوفا عبث است
7 نخوانده ای سبق دلبری همینت بس کسی چه بحث کند با تو ماجرا عبث است
8 ز شکوه ام سخنی می شنو اسیر توام ز ابتدای سخن تا به انتها عبث است