چو در فسانه لبت شهد از بابافغانی شیرازی غزل 502

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته

1 چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته هزار نکته ی شیرین بیکدگر بسته

2 فغان که هندوی خالت بجلوه ی موزون بخون مردمک دیده ام کمر بسته

3 بدور خط مگس خال زان لب شیرین نخاست زانکه دل از مهر بر شکر بسته

4 بخار هر مژه ام غنچه هاست بسته گره که قطره قطره ز خونابه ی جگر بسته

5 ز شوق گوهر لعل و قطره های سرشک دو رسته در صدف دیده ام گهر بسته

6 ز اشتیاق تو بر غیر بسته ام در دل بیا که شهر دلم ملک تست در بسته

7 نهال قد تو در جلوه نازنین نخلیست که روزگار ز آشوب و فتنه بربسته

8 ز سر غنچه ی لعلش دلا به آه سحر مجو گشاد که آن نکته ییست سربسته

9 فروغ مهر جمال تو بر من حیران بهر طرف که نگه می کنم گذر بسته

10 ز حسرت تو فغانی بشاهراه خیال نهاده دیده و بر صورتت نظر بسته

عکس نوشته
کامنت
comment